بررسی تأثیر هوش سازمانی بر چابکی راهبردی شرکت های دانش بنیان استان بوشهر

چالش های مدیریت نوین این است که چگونه بدون سلسله مراتب زیاد هماهنگی ایجاد کرد، هم زمان با ابتکار و نوآوری هزینه ها را مدیریت کرد و هم زمان هم انضباط و هم آزادی عمل را ایجاد کرد. راه حل این معما فقط چابکی نیست بلکه چابکی به طورراهبردی می باشد یعنی نه تنها حفظ انعطاف پذیری برای پاسخ سریع به تغییرات محیطی و فرصت های در حال ظهور بلکه همچنین تمرکز بر روی یک مسیر و هدف راهبردی روشن. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش هوش سازمانی در چابکی راهبردی شرکت های دانش بنیان استان بوشهر می باشد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را مدیران و معاونین شرکت های دانش بنیان فعال مستقر در پارک های علم و فناوری و مراکز رشد استان بوشهر تشکیل می دهند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است و بدین منظور برای سنجش متغیر هوش سازمانی از مدل آلبرشت (2003) و برای سنجش متغیر چابکی راهبردی از مدل ماونگر (2013) استفاده شده است. همچنین به منظورتجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار smart pls و نرم افزار spss 19 استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان هوش سازمانی و چابکی راهبردی در جامعه آماری بالاتر از حد متوسط است. همچنین با توجه به نتایج حاصل از پژوهش و تأثیر مثبت و معنادار هوش سازمانی بر چابکی راهبردی شرکت های دانش بنیان، می توان بیان کرد که تقویت هوش سازمانی موجبات بهبود چابکی راهبردی این سازمان ها را در پاسخ به تغییرات محیطی فراهم می کند. چالش های مدیریت نوین این است که چگونه بدون سلسله مراتب زیاد هماهنگی ایجاد کرد، هم زمان با ابتکار و نوآوری هزینه ها را مدیریت کرد و هم زمان هم انضباط و هم آزادی عمل را ایجاد کرد. راه حل این معما فقط چابکی نیست بلکه چابکی به طور راهبردی می باشد یعنی نه تنها حفظ انعطاف پذیری برای پاسخ سریع به تغییرات محیطی و فرصت های در حال ظهور بلکه همچنین تمرکز بر روی یک مسیر و هدف راهبردی روشن. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش هوش سازمانی در چابکی راهبردی شرکت های دانش بنیان استان بوشهر می باشد.